اکثربرندهای موفق ۴۰% از بودجهی بازاریابی خود را صرف بازاریابی محتوایی کرده و اهداف بازاریابی محتوایی خود و میزان پیشرفت آن را با دقت و حساسیت بیشتری دنبال میکنند.
شما برای استراتژی بازاریابی محتوایی خود، اهداف smart تعیین میکنید؛ سپس برای اندازهگیری عملکرد آنها به معیارهایی نیاز دارید تا تلاشهای تولید و انتشار محتوا و پیشرفت اهداف خود را بسنجید.
ارزیابی پیشرفت و اندازهگیری نتایج، به شما این امکان را میدهد که تصمیمات آگاهانهای در مورد استراتژی های آینده بگیرید، یک تصویر مثبت و قابل اعتماد برای برند خود ایجاد کنید و اطمینان حاصل کنید که تلاشهایتان با اهداف کلی کسبوکار هماهنگ است.
شاخص های کلیدی عملکرد (KPIs) چیست
شاخص های کلیدی عملکرد (KPIs)، معیاری برای اندازهگیری و ارزیابی پیشرفت است که در جهت دستیابی و اجرای یک هدف خاص مورد استفاده قرار میگیرد.
با استفاده از شاخص های کلیدی عملکرد (KPIs)، بر استراتژیها، برنامههای عملیاتی و موارد بااهمیت متمرکز میشوید.
((هر آنچه سنجیده شود، مدیریت می شود))
شاخص های کلیدی عملکرد (KPIs) در بازاریابی محتوایی چیست
شاخص های کلیدی عملکرد (KPIs) در بازاریابی محتوایی، آمارها و دادههای بازاریابی محتوایی را در طول زمان اندازهگیری کرده و میزان موفقیت محتوا را در اجرا تحلیل میکنند.
شاخص های کلیدی عملکرد (KPIs) در بازاریابی محتوایی قابل تغییر هستند، KPI که شما در ابتدای اجرای یک استراتژی بازاریابی محتوایی استفاده میکنید ممکن است با KPI که یک ماه بعد برای اندازهگیری موفقیت برندتان استفاده میکنید، کاملاً متفاوت باشد.
همچنین شاخص های کلیدی عملکرد (KPIs) که در روند کار استفاده میکنید تا به اهداف خود برسید با شاخص های کلیدی عملکرد (KPIs) که برای مشخص کردن میزان دستیابی به هدف، مورد استفاده قرار میدهید، متفاوت است.
اهمیت استفاده از شاخص های کلیدی عملکرد (KPIs) در بازاریابی محتوایی
همانطور که پیشتر اشاره شد رسیدن به اهداف بازاریابی محتوایی بدون داشتن شاخص های کلیدی عملکرد (KPIs) امکانپذیر نیست و برای آن که مطلب توجیهکنندهتر باشد، در ادامه به دلایل اهمیت آن به صورت جزئیترمیپردازیم
- همهی افراد را برای رسیدن به اهداف، سازماندهی میکند.
- یک گزارش عینی از پیشروی شما به سوی اهدافتان در اختیارتان میگذارد.
- دادهها برای تصمیمگیرندگان و همکاران به راحتی قابلدسترسی میشوند.
- یک تصویر سریع و خلاصهشده از عملکرد تیمتان را در اختیارتان قرار میدهد.
- به شما این امکان را میدهد تا معیارهای تاثیرگذار را دنبال کرده و دادههای غیرمرتبط را حذف کنید.
- متوجه میشوید که چندین نفراز محتواهای شما بازدید کرده، از کجا به وبسایت شما هدایت شده و چهقدر با محتوای شما ارتباط برقرار میکنند.
- آگاه میشوید کدام یک از محتواهایتان برای مخاطبانتان ارزش تولید میکنند؛ اگر مخاطبانتان روی محتوای شما کلیک میکنند اما زود از آن خارج میشوند پس شما نتوانستهاید نظر آنها را جلب کنید. اما اگر بازدیدکنندگان در صفحهی محتوا بمانند، میتوانید مطمئن باشید که محتوای جذابی تولید کردهاید.
استفاده نکردن از ابزاری برای اندازهگیری یا همان شاخص های کلیدی عملکرد (KPIs) در طول استراتژی بازاریابی محتوایی خود مانند استفاده نکردن از ترازو با هدف کاهش وزن است؛ بدون ابزاری برای سنجش میزان کاهش یا افزایش وزنتان، شما متوجه نمیشوید که رژیمغذایی یا ورزشتان به شما در رسیدن این هدف کمک میکنند یا ضرر میرسانند.
مهم ترین شاخص های کلیدی عملکرد (KPIs) در بازاریابی محتوایی
بعد از مشخص کردن اهداف خود، زمان آن رسیده که شاخص های کلیدی عملکرد (KPIs) را انتخاب کنید و تفاوتی ندارد اهداف شما افزایش آگاهی از برند، افزایش سرنخها و یا افزایش تعامل با مشتریان باشد.
- Page Views
- Unique page visits
- Time on page
- Bounce rate
- Lead generation rate
click-through rate
- Conversion rate
- Source of traffic
- Keyword Rankings
Page Views
Page Views (تعداد بازدیدها) تعداد بازدیدها از یک وبسایت یا یک صفحه خاص در وبسایتتان را در یک دورهی زمانی معین اندازهگیری میکند.
Page Views معیاری است که به عنوان تعداد کل صفحات مشاهده شده تعریف می شود.
Unique page visits
Unique page visits (تعداد بازدیدهای منحصربهفرد) مقدار واقعی بازدیدکنندگان یک صفحه را در یک دورهی زمانی مشخص نشان میدهد.
تفاوت Unique page visits با Page Views آن است که برای مثال اگر یک کاربر ده بار صفحهای را ببیند، Page Views ده و Unique page visits یکبار حساب میشود.
مقدار این معیار نشان میدهد که درگذرزمان، تلاشهای تیم شما و سرمایهگذاریهایتان تا چه اندازه در رشد مخاطبان برای آگاهی از برندتان و تبدیل آنها به سرنخ (lead) اثرگذار بودهاست.
برطبق پژوهش eConsultancy، ۸۸% از بازاریابان محتوایی از شاخص عملکرد Unique page visits به عنوان یک ابزار برای سنجش موفقیت خود استفاده میکنند.
Time on page
Time on page شاخصی است که متوسط مدت زمانی را که کاربران صرف مشاهدهی یک صفحه یا مجموعهای از صفحات میکنند نشان میدهد.
با ادغام کردن تعداد بازدیدکنندگان، تعداد صفحاتی که آنها بازدید میکنند و زمانی که آنها برای این کار صرف میکنند (Time on page)، تیم بازاریابیتان یک تصویر کامل از میزان دیدهشدن، جذابیت و تعامل از محتواها را خواهند داشت.
سنجش شاخص عملکرد Time on page، به شما این امکان را میدهد تا متوجهشوید هر فرد چهقدر زمان برای خواندن محتوای شما صرف میکند. اگر شاخص عملکرد Time on page محتوایتان پایین بود، شاید بهتر باشد استراتژی بازاریابی محتواییتان را تغییر دهید.
Bounce rate
نرخ پرش (Bounce Rate) درصدی از بازدیدکنندگان وبسایت شما هستند که بدون انجام تعاملی از وبسایتتان خارج میشوند.
هر بازدیدکننده ابتدا وارد صفحهای میشود؛ در آن صفحه ممکن است لینکهایی به صفحات دیگر همان سایت یا یک ویدیو و یا فرمهایی وجود داشته باشد اما بازدیدکننده بدون کلیک بر آنها و به اصطلاح بدون ایجاد تعاملی از صفحه خارج میشود؛ دراینصورت او یک پرش (Bounce) انجام دادهاست.
پس شاخص کلیدی عملکرد نرخ پرش (Bounce Rate)، نشان می دهد که چه تعداد بازدیدکننده ((آمدند، دیدند و رفتند))، بدون آن که میزان زمانی را که آنها در صفحه هستند، اندازهگرفته و یا درمورد میزان رضایت آنها هنگام خارج شدن، صحبتی کند.
Lead generation rate
Lead generation rate (نرخ ایجاد سرنخ) یک راه ساده برای بررسی تعداد افرادی است که آدرس ایمیلشان یا دیگر اطلاعات ارتباطی خود را در ازای دسترسی به محتواهای ارزشمند در اختیار شما قراردادهاند.
بیشتر کسبوکارها، از بازاریابی محتوایی به عنوان یک روش برای ایجاد سرنخ استفاده میکنند.
click-through rate
click-through rate (نرخ کلیک)، درصد افرادی را که روی تبلیغات یا دکمههای فراخوان شما کلیک کردهاند، مشخص میکند.
بررسی شاخص عملکرد click-through rate به شما نشان میدهد که محتوایتان تا چه اندازه در تولید و تبدیل سرنخها موثر بوده و شما تا چه اندازه توانستهاید مخاطبان خود را بشناسید.
click-through rateپایین میتواند به این معنا باشد، که شما مخاطبان هدف خود را به درستی شناسایی نکردهاید یا به زبان متقاعدکنندهای با آنها صحبت نمیکنید.
محتوای شما همیشه باید شامل دکمه فراخوان (call-to-action) باشد تا خوانندگان را به اقدام بعدی هدایت کند. دکمهی فراخوان میتواند یک درخواست از خوانندگان برای دیدن صفحهی بعدی ، تشویق آنها برای دانلود یک محتوا یا برقراری ارتباط با شرکت باشد.
Conversion rate
Conversion rate (نرخ تبدیل) به شما این امکان را میدهد تا نرخ تبدیل سرنخها به مشتری را متوجه شوید.
بالا بودن این شاخص به این معناست که مخاطبان شما اقدامات هدفمندی در سایت شما انجام میدهند که موجب رشد کسبوکارتان میشود. حالا تفاوتی ندارد این اقدام پرکردن یک فرم ثبتنام باشد یا یک خرید از وبسایتتان.
Source of traffic
شاخص عملکرد Source of traffic (منبع ترافیک)، منابعی را که مخاطبان از آنجا به سمت محتوای شما هدایت شدهاند، مشخص میکند؛ مانند:
- ایمیل
- جستوجوی ارگانیک
- تبلیغات کلیکی
- رسانههای اجتماعی
- لینکهایی از دیگر وبلاگها و وبسایتها
بهترین استراتژی بازاریابی محتوایی آن است که کمتر به تبلیغات کلیکی وابسته باشد. زمانی که مخاطبان از منابع ارگانیک برای بازدید محتوایتان استفاده میکنند، کمپین شما کارآمد و خودکفا میشود.
بررسی و اندازهگیری منابع ترافیک محتواهایتان، به شما در تشخیص تلاشهای کارآمد و ناکارآمدتان کمک میکند و درنهایت میتوانید استراتژی بازاریابی خود را در آینده هدفمندتر برنامهریزی کنید.
Keyword Rankings
وقتی شما محتوایی مینویسید، بهطورطبیعی کلمات کلیدی مشخصی را در ذهن دارید. انتخاب کلمات در بهینهسازی محتوای شما برای موتورهایجستجو نقش دارند.
گاهیاوقات محتوای شما به دلیل کلمات کلیدی انتخابیتان، رتبهی خوبی در موتورهایجستجو میگیرد و گاهی اوقات هم اینطور نیست. علاوهبراین، محتوای شما ممکن است برای عباراتی رتبه بگیرد که با عبارات هدف شما متفاوت بودهاست.
بررسی کردن کلماتی که بیشترین ترافیک را به سمت محتوای شما میآورد، ایدهی خوبی است. یک لیست از کلمات یا عبارات کلیدی هر محتوایتان تهیه کرده و پیشرفت رتبهی آنها را با استفاده از ابزارهایی مانند ahrefs و Moz بررسی کنید. با این کار میتوانید کلمات کلیدی هدفمندتری را در استراتژی آیندهی خود برگزینید.
اصول تعیین شاخص های کلیدی عملکرد (KPIs) در بازاریابی محتوایی
شاخص های کلیدی عملکردی (KPIs) را که با اهداف کسبوکار شما مرتبط هستند، انتخاب کنید
با تعریف مشخص اهداف بازاریابی خود، میتوانید اطمینان حاصل کنید که بهترین شاخص های کلیدی عملکرد (KPIs) را برای سنجش موفقیتتان انتخاب کردهاید.
برای مثال فرض کنید هدف شما افزایش سرنخها (Lead) ست؛ این بدان معناست که شما میخواهید مخاطبان هدف بیشتری به محصولات و خدمات شما علاقه نشان دهند. شما میزان موفقیت در این هدف را چگونه میسنجید؟
شما باید این هدف را با شاخصهای عملکردی مانند click-through-rate و conversions اندازهگیری کنید. این شاخصها به شما کمک میکنند تا تلاشهای بازاریابی محتوایی خود را نسبت به هدف افزایش سرنخها دنبال کنید.
بر تعداد معدودی از شاخص های کلیدی عملکرد (KPIs) تمرکز کنید
زمانی که در حال شناسایی شاخص های کلیدی عملکرد (KPIs) مناسب برای کسبوکارتان هستید، به خاطر داشتهباشید که هرچه تعداد آنها کمتر باشند، ارزش بیشتری دارند. به جای آنکه چندین شاخص را انتخاب کنید، تنها بر روی شاخصهای کلیدی تمرکز کنید.
زمانیکه شاخصهای زیادی را دنبال میکنید، ممکن است با اطلاعات زیاد اشباع شده و تمرکز خود را ازدستبدهید.
باتوجه به آنکه هر شرکت، صنعت و مدل کسبوکار متفاوت است؛ مشخص کردن تعداد دقیق شاخص های کلیدی عملکرد (KPIs) امکانپذیر نیست.
شاخص های کلیدی عملکرد (KPIs) را بهروز کنید
اهداف کسب و کار شما در طول زمان با افزایش مقیاس سازمان یا تغییر روند تجارت شما، توسعه مییابد. به همین دلیل باید به طور مداوم شاخص های کلیدی عملکرد (KPIs) خود را به روز کنید تا مطمئن شوید با اهداف بازاریابی محتوایی و سازمانتان همسو هستند.
شاخص های کلیدی عملکرد (KPIs) باید پروژه به پروژه مجدداً ارزیابی شوند؛ تا بودجهی بازاریابی تان بهینهسازی شده و عملکردتان اندازهگیری شود و همچنین استراتژی بازاریابی محتوایی تان بهبود یابد تا به بهترین نتایج دستیابید.
I am truly glad to glance at this webpage posts which consists of lots of
helpful information, thanks for providing these kinds of data.
:)Thanks for your comment, It’s really gives us motivation to continue
🤗🥰